به نام کلمه اغاز یا رحمن.

اینک با من از شکوفه درد سخن بگو. تا در هرم عشقی جگر اور

خویش را برای همیشه از یاد ببرم

به نام کریم.

دیری است از سمت باران .نوای خوش رویش می اید.

مبارک بادای سلام بادا..

کسی انقدر خسته بود تا فهمید از جلاد جهل دل خونم. در دم دیدار سلام. بغضش حریر باران دلتنگی ام.

من از خویش انقدر دلم شکست که چند روزی است در تنور تنبیه نگفتن از مرگ خفته ام.

بدا به حال من که جاهلم به حال سلام.

بدا که نمی دانم گل یعنی کدام کلام از مهربانی.