من حرفی ندارم امای دیدار...

سلام سهم کسی مانند من که حرف زدن بلد نیست.

 

بنام یا رحمن

با من از من که گاهی گم می شود در یاد باران بی هنگام. حرف بزن...

اخر بخواه برای من. در یاد دایم مرگ. هوای انگونه دوست داشتنی...

با من از گاهی کسی رفت سفر بگو...

با من از یاد که از خاطر کسی جدا نمی شود سخن بگو.

با من از عطر اقاقیای مرگ. از هی هوای بی کسی ...

هی هوای یاد سلام که می پیچد در جان جوانه دیدار . سخن بگو.

این است برای من خواهرترین تبسمی که بر سر مزارم به دیگران سلام می فرستد.

دارند به شكوه باران . سلام را نو مي كنند.

بر خيز ....

سلام خواهر ترين كلمه سلام...

رو می کنم به سمت باران مدارترین واژه هبوط :سلام

مهربانی طعم فهم عاشقی است. نوش جانتان یاران سلام این بند ه  ی خدای الرحمن.

من درس علاقه میگیرم از همراهی تان.

پایدار بمانید و ارام جان به شکر لبخند باران یاد...